در قرآن بیش از صد آیه در مورد سفارش به نماز است. داریم کسی که نماز را ترک کند در مرز کفر است. چرا این قدر به نماز تاکید شده است؟ زیرا نماز رابطهٔ ما باخداست. خدادوست ندارد که ما با او قهر کنیم. داریم: خدا همهٔ گناهان را میبخشد ولی اعراض و پشت کردن به او را نمیبخشد. خدا هیچوقت ما را رها نمیکند حتی اگر ما باخدا قهر کنیم. ما در سختی و ابتلا هستیم ولی خدا هیچوقت با ما قهر نمیکند. از طرف خدا بریدگی وجود ندارد. داریم: رحمت خدا بر غضبش سبقت دارد یعنی رحمت بر غضب غالب است. حتی در غضب خدا هم رحمت وجود دارد. در تمام بلاها، نعمت وجود دارد. اگر پدری موقتاً با بچهاش قهر میکند، میخواهد او را ادب کند ولی قصد غضب ندارد. ممکن است که خدا ما را گوشمالی بدهد تا ما برگردیم.
نماز پاککنندگی شدیدی دارد و تاریکیها را از بین میبرد. یکی از دوستان سلمان فارسی میگوید که با سلمان در زیر درختی نشسته بودیم. سلمان شاخه درخت را تکان داد و برگهای زرد پایین ریخت. بعد فرمود: روزی با پیامبر زیر این شاخهٔ درخت نشسته بودیم که پیامبر هم همین کار را کردند؛ و فرمودند: همان طور که این برگها ریخت، فردی که باخدا ارتباط برقرار میکند گناهانش میریزد.
در سوره یونس داریم: نمازهای پنجگانه را اقامه کن که این حسنات، بدیها را دور میکند. امیدوارکنندهترین آیه قرآن این آیه است: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات ِ». نماز پیوند اصلی انسان باخداست که نباید گسسته شود. اگر این پیوند محکم باشد شیطان از ما دور میشود. روایت داریم: نماز شیطان را دور میکند. روایت داریم: تا زمانی که انسان نماز را رها نکند شیطان نگران است ولی وقتی نماز را ترک کرد، انسان را به تمام گناهان وادار میکند. امام زمان (عج) فرمود: چیزی مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمیمالد. نماز بخوان تا بینی شیطان را به خاک بمالی.
پس نماز ما را از بدیها دور میکند. انسانی که مقید به نماز (حتی معمولی) است، همین نماز عامل بازدارندگی او از گناه میشود. فردی که نمازگزار است سعی میکند که نمازش در ملک غصبی نباشد؛ و حقی از مردم به گردن او نباشد. پس نماز ما را از مال حرام و غصبی دور میکند.
در سفر حج، دزدها به کاروان زدند و بارهای حجاج را دزدید. هنگام نماز رئیس دزدها وضو گرفت و نماز خواند. حجاج تعجب کردند و سؤال کردند که شما نماز میخوانید ولی دزدی میکنید. رئیس دزدها گفت که من نمیخواهم باخدا بجنگم، درست است که من با مردم میجنگم. ولی قصد جنگ باخدا را ندارم (اگر کسی شراب میخورد، نباید بگوید که نماز نمیخوانم. زیرا فرد بیمار باید بیشتر نزد طبیب برود. درمان فرد گناهکار این است که بیشتر به سمت خدا برود تا نجات پیدا کند. کسی که آلوده است باید بیشتر به حمام برود. اگر میگویند: نماز کسی که شراب میخورد قبول نیست یعنی اینکه بالا نمیرود ولی منظور این نیست که فرد نماز نخواند. نماز دستاویز محکمی است. کسی که گناه میکند نماز را نباید ترک کند) و این حرف شما ناپخته است که اگر من دزد هستم نماز نخوانم. مردم در هنگام طواف رئیس دزدها را دیدند که در حال طواف است. آنها تعجب کردند و از رئیس دزدها پرسیدند که چه اتفاقی افتاده است؟ او گفت: نماز باعث شد که من گناهان گذشته را ترک کنم و اموال را به صاحبانشان پس بدهم، یعنی نماز مرا نجات داد.
در قرآن داریم: نماز انسان را از بدیها دور میکند. به پیامبر گفتند که فلان جوان گناهان زیادی میکند. حضرت پرسید: آیا نماز هم میخواند؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: روزی این نماز او را از بدیها دور میکند. بعد از مدتی همین اتفاق افتاد. گناه بزرگ، بینمازی و پشت کردن به خداست. نمازخواندن شاهرگ است، نباید آن را قطع کرد.
بعضیها میگویند که فلانی نماز میخواند ولی بدزبان یا بداخلاق است. اگر این فرد نماز نخواند، همان هفده دقیقهای هم که نماز نمیخواند، باز فحش میدهد و گناه میکند. اگر این فرد نماز نمیخواند چکار میکرد؟ حداقل این است که در این هفده دقیقه فحش نمیدهد و گناه نمیکند. سلام دادن به امام حسین (ع) صد هزار گناه را پاک میکند و مثل این است که صد هزار بنده در راه خدا آزادکردهای. این ثوابها به خاطر اتصال با امام است. فردی عادت داشت که وقتی آب میخورد به امام حسین (ع) سلام بدهد. او مبتلا به شرب خمر هم بود. یک روز که شراب خورده بود، به امام حسین (ع) سلام داد. این سلام تمام وجود او را منقلب کرد و به خاطر همین جمله شراب را کنار گذاشت. پس کسی که آلوده است بهتر است که نام خدا و امامان را ببرد.
دو تا عراقی در کربلا باهم دعوا میکردند و همدیگر را میزدند. یکی گفت که تو را به امام حسین (ع) دعوا نکنید. ناگهان دعوا تمام شد. اگر ما در بدترین حالات نام خدا و امامان را ببریم خوب است. خدا فرمود: ای موسی بردن نام من، در همهٔ حالات خوب است؛ یعنی در هیچ حالی مرا فراموش نکنید. یک روحانی در شیراز که پدر شهید هم بود میفرمود: من قبل از انقلاب وضع مالیام خیلی بد بود. حتی نمیتوانستم اجاره خانهام را بدهم. صاحبحانه مرا جواب کرد. (روزی پیامبر متبسم و خندان بودند. علت را از حضرت سؤال کردند. حضرت فرمود: برای یک مو من در شگفتم که هرچه برای او پیش میآید خیر است. اگر سلطنت دنیا را به او بدهند چون خدا ولی اوست خیر و صلاحش است، اگر او را در سختی بگذارد باز به صلاحش است زیرا کار دست خداست و خدا مربی است. این نگاه به انسان آرامش میدهد. امام حسین (ع) در گودی قتلگاه فرمودند: راضی به رضای تو هستم و در هنگام شهادت متبسم بودند. حضرت علی (ع) در هنگام شهادت فرمودند: به خدای کعبه رستگار شدم. وقتی انسان باخدا باشد آرامش دارد) بنگاه مسکن نتوانست خانهٔ مناسب برای اجاره پیدا کند. روزی به من گفتند که زمینی است که خیلی ارزان است و صاحبش میخواهد آن را خیلی زیر قیمت بفروشد، شما این زمین را بخر؛ زیرا این زمین کنار خانهای است که در آن فحشا و منکر انجام میدهند. من روحانی بودم و نمیخواستم این کار را بکنم. ولی مجبور شدم همان زمین ارزان را بخرم. روزی به خدا شکایت کردم که ما را به اینجا آوردهای. خدا الهام کرد که تو را حفظ میکنم و به واسطهٔ تو کار بزرگی هم انجام میدهم. اینطور الهام شد که موقع صبح و ظهر و مغرب روی پشتبام اذان بگو. من همین کار را کردم. آنها میخواستند از من شکایت کنند ولی دیدند که اذان گفتن اشکالی ندارد. بعد از مدتی مشتریهای این خانهٔ فحشاء کم شدند. به برکت اذان گفتن دیگر کسی به این مکان نمیآمد که گناه انجام بدهد. وقتی اذان گفتن فحشاء را تعطیل میکند، ببینید که نماز چکار میکند. همین نمازهای دست و پا شکستهٔ ما اشیاء گم شدهٔ دنیایی ما را پیدا میکند چه برسد به خدا، این نور است.
بعد از مدتی ملکهای آن منطقه بالا رفت و صاحب مِلک از ایشان تشکر میکرد که با یک اذان گفتن لانهٔ فساد تعطیل شد.
برچسب گذاری شده با :اثرات نماز برکات نماز